این روزا اصلا حالم خوب نیست جمعه هفته پیش به قدری حالم بد بود که اصلا نمیتونم با یه کلمه یا جمله توضیحش بدم داشتم دق میکردم حالم وحشتناک بود خاطرات گذشته و روزای تلخ ولم نمیکرد هرگز خودمو لایق همچین زندگی نمیدونستم آدم اروم و مهربونی بودم .....

ولی الان متاسفانه عصبی و خسته ام هیچ چیز حالمو خوب نمیکنه روحم و قلبم داغون و تمام تلاشم سالم نگه داشتن جسممه، اگه جسممو سالم نگه دارم یه روزی میتونم روحمو خوب کنم و قلب شکسته مو دلداری بدم 

حالم ازین خونه و این ادم بهم میخوره وای که تحمل کردنش چقد سخته .... اصلا چرا باید تحمل کنم؟؟ روزی ده بار این سوالو از خودم میپرسم و جوابش کاملا واضح 

تحمل میکنم چون جایی واسه رفتن ندارم و چقدر سخته بیچاره بودن